وقتی دلت گرفت
تمام هم و غمت میشه خلاص شدن از این دلتنگی
برا خوب کردنش دنبال یه بهونه ای!
هر کاری می کنی تا حال دلت زیر و رو بشه و ساز دلت کوک تو این آشفته بازار بی قراری!
این قرار من شده با دلم که این روزها خیلی زود تنگ میشه. لبریز میشه و بی قراری و بی تابی میکنه
دست خودم نیست. هوای گریه می زنه به سرم وقتی یاد سال قبل می افتم
تو مسیر کرب و بلا بودم و درس عاشقی می خوندم
از نگاه و رفتار دلداده های بی نام و نشون ارباب
همون هایی که انتخاب شدن. دعوت شدن برای مستی کردن تو مسیری که فقط شور و حال خوش تو کارنامه اعمالت ثبت میشه
گریه می کنم برا مصیبت امام حسین که ثواب هم داره و دلم رو صفا میده!
پیاده روی اربعین و عرض ارادت که قسمت نشد.
حالا فقط میتونم به حال غربت دلم های های گریه کنم
دست خودم نیست
انگار یه گوشه از دلم تو صحن و سرای آقا جا مونده
میگن امروز روز آتش نشانه
اما من میگم تا اربعین حسینی هر روزش روز آتش نشانه!
سوختن. ساختن. صبوری کردن و دل دادن به تقدیر سختمون یه آتش نشان راه بلد و زبده می خواد که
خودش اروم کنه این دل آتیش گرفته رو!