نام کتاب: تجربه های من از دنیای نویسندگی
نویسنده: زهرا حاجی زاده
19/12/1398
کتاب الکترونیکی
هدف از نوشتن این کتاب :
۱.یادآوری نکاتی که در طی چند سال آموختم.
۲.کمک کردن حداقل به یک نفر که مثل من دغدغه نوشتن دارد.
با خواندن این کتاب یاد می گیریم:
۱.از نوشتن نهراسیم و از آن لذت ببریم
۲.با قلم و کاغذ دوستی کنیم.
۳.در مورد روش صحیح خواندن و نوشتن نکاتی را بیاموزیم.
من می خواهم نویسنده شوم. اما به طور حتم و یقین مشکلاتی بر سر راهم قرار دارد که باید باغلبه برآنهاراه را برای رسیدن به هدف ارزشمندم هموار کنم.
ابزاری که برای شروع کارلازم است:
ذوق و استعداد، تجربه،مطالعات و مخاطب شناسی است که پرداختن به هر کدام از اینها و توجه به تک تک مفاهیم ما را در رسیدن به هدف ایده آل کمک خواهد کرد، که من مختصر و کوتاه در مورد هر کدام توضیح می دهم. امید که مثمر ثمر باشد.
ذوق و استعداد: ذوق برای نوشتن گرچه فطری و خدادادی است و مانند آب برای ماهی و هوا برای پرنده لازم است، امابی شک به تنهایی کافی نیست. که در نویسندگی آنچه که قلم را پخته و روان می کند،تکرار و تمرین است و نوشتن و نوشتن.
نکته مهم:
همانطور که افرادی که نیمچه استعدادی در نوشتن دارند، نباید با این باور خود را از هرگونه تلاش مبرا بدانند، افراد بی بهره از این استعداد هم خود را دست کم نگیرند که چه بسا در سایه همت بلند و پشتکار اثری ماندگار و جهانی خلق کنند که اهل فن و قلم در حس بی نیازی از تکرار و تمرین و نوشتن هیچگاه به جایگاه رفیع و اثربخش نرسند که بی شک کار نیکو کردن از پر کردن است.
تجربه: از دو راه می توان به این مهم دست یافت. خواندن و نوشتن.
هر بار که قلم در دست گرفته و می نویسیم، تجربه جدیدی به دست می آوریم با دنیای کلمات و معنای واژه ها و حتی کاربرد آنها در جمله آشنا می شویم. که هر کلمه در جمله جایگاه ویژه ای علاوه بر معنای ظاهری اش دارد که باید آن را شناخت و نسبت به این امر توجه کرد. بازخوانی آثار بزرگان و استفاده از دارایی آنها به ما کمک می کند تا مسیر را درست پیش رویم. البته بهتر است برای کسب تجربه از نوشتن نترسیم. از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کنیم و در این راه از پاره کردن و دور ریختن آثارمان ترسی نداشته باشیم که این کار باعث کسب مهارت و تجربه می شود.
مطالعات: خواندن بر خلاف نوشتن حتما نباید در حوزه نویسندگی باشد و منحصرا به این امر بپردازد، برای گسترده کردن دایره واژگان و افزایش زاویه دید می توان در تمام زمینه های هنری، اجتماعی، ورزشی و حتی تاریخ و موسیقی و نقد فیلم مطالعه کرد که وقتی کتاب می خوانیم مثل این است که جوهر قلم خود را برای ادامه مسیر افزایش می دهیم. مطالعه روزنامه و زیر نظر گرفتن واقعیت های جامعه و باخبر شدن از اوضاع و احوال افراد جامعه در دراز مدت نویسنده را قدرتمند و به روز و قلم ایشان را توانمند می کند و حلاوت و شیرینی در قلم چنین مولفانی کاملا مشهود است.
مخاطب شناسی: برای اینکه پیام را درست بنویسیم باید بدانیم مخاطب و روی سخن ما کیست؟ یعنی با توجه به نیازها و گرایش ها و حتی علائق فرد یا گروه و به تناسب آگاهی خودمان از مخاطب بهتر و روان تر می نویسم و از پراکنده گویی پرهیز می کنیم که البته هر چقدر تعداد مخاطبان فرضی کم باشد، توانایی و تمرکز نویسنده در نوشتن بهتر و بهتر خواهد بود. و اگر روی سخن نویسنده خودش باشد،
در این صورت با توجه به اهمیت وقت و فهم شخصی، ساده و روان، مختصر و مفیدو بدون دروغ و ریا روان می نویسد و از به کار بردن کلمات ثقیل و گاه کلیشه ای پرهیز می کند که این امر باعث زیبا نویسی هم می شود.
نکته: همه بار محتوایی متن را نباید بر پایه توقعات مخاطب تنظیم کرد و البته نباید صد در صد هم به میل و پسند خود بنویسم. میانه روی در نوشتن مثل دیگرکارها همیشه بهترین نتیجه را می دهد.
(مطالب داخل گیومه برداشت من از فصل اول کتاب بهتر بنویسیم جناب رضا بابایی است)
یادآوری چند نکته مهم که باید همواره مدّ نظر داشته باشیم:
۱) نوشتن آدم را آرام می کند. پس به عنوان یک مسکّن روحی می توان به آن توجه کرد.
۲) به نوشتن به عنوان تفریح و عامل شاد بودن نگاه کنیم و در عین حال به هدف بزرگ خود که می تواند چاپ کتابمان باشد، مداوم فکر کنیم.
۳) هر نوشته ای ظرفیت خودش را دارد، لطف نوشته را با به کار بردن کلمات طولانی و گاه مترادف و تکراری کم نکنیم.
۴) چه کتابی بخوانم و چه چیز بهتر است را دغدغه ای لاینحل برای خودمان نکنیم. خواندن کتابها دایره لغات و واژگان ما را افزایش می دهند. این نکته ای است که باید به آن توجه کنیم.
۵) هر کس به همان راحتی که حرف می زند، بنویسد بی شک نویسنده است؛ چرا که به دور از هراس و دلهره می نویسد،نوشتن را دوست دارد و ازنوشتن لذت می برد.
۶) بهترین جمله ها را اول نوشته هایمان بیاوریم.
۷) در نوشتن عجله نکنیم. یک متن را چندین بار بازنویسی کنیم تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
۸) بر روی معانی کلمات دقت کنیم، مخاطب وقتی متنی را می شنود، فرصت نمی کند که روی معانی دقت کند، اما در متنی که می خواند، فرصت دارد، دوباره برمیگردد و مرور می کند و مچ نویسنده را می گیرد.
۹) برای نوشته هایمان یک محور عمودی و چند شاخه و محور افقی ترسیم کنیم که خودمان و مخاطب بدانیم که از کجا شروع کرده و به کجا خواهیم رسید. یعنی ترسیم یک نقشه راه، نه اینکه هر چیزی به ذهنمان رسید، بنویسیم.
۱۰) از خواندن نترسیم و به عنوان یک نویسنده تازه کار به دنبال صدای خودمان باشیم.احساساتمان را در درونمان پنهان نکنیم. به خودمان اعتماد کنیم تا صدای نوشتن خودمان را پیدا کنیم.
۱۱) داستان ، شعر و یا هر متنی را که برایمان جالب بوده را دوباره و چند باره بخوانیم، نکته برداری کنیم تا زبان نوشتن را یاد بگیریم.
۱۲) هم زمان که به یک نویسنده واقعی تبدیل می شویم، بهتر است کمی به عقب برگردیم و دست نوشته های قبلی خودمان را بخوانیم. بی شک از یافتن چیزهایی که قبلا در هنگام نوشتن متوجه آن نشدیم، خوشحال خواهیم شد.
۱۳) می توان چند کتاب را به موازات هم به مرور مطالعه کرد، که این امر خستگی ما را از خواندن به تعویق می اندازد و در نتیجه برداشت ما از این مزرعه کلمات و جملات متنوع خواهد بود.
۱۴) سعی کنیم گنجینه اندیشه ما خالی از کلمات جدید نباشد که اگر اندوخته ما ناچیز باشد، بعید نیست که خیلی زود از نوشتن خسته شویم .
۱۵) بهتر است نوشته خود را با جملات مثبت و قوی شروع کنیم. بی شک تاثیر بیشتری خواهد داشت.
۱۶) آرایه هایی از جنس تشبیه و استعاره و…… میهمانان خوش قدمی هستند که متن ما را زیباتر و قلممان را توانمندتر نشان می دهند.
۱۷) اشاره به یک ضرب المثل و یا شعر و حتی جمله ای از یک نویسنده و شاعرمعروف، تاثیرگذاری مطلب ما را بیشتر می کند که همان صنعت تلمیح است.
۱۸) گاهی وقت ها استفاده کردن از کلمات گفتاری رایج در کوچه و بازار به رونق نوشته ما اضافه می کند.و خواننده احساس غریبگی با نوشته ما نمی کند. البته در این امر هم نباید زیاده روی کرد. چرا که متن ما را به صورت عامیانه و محاوره ای نشان می دهد.
۱۹) نمونه هایی از جایگزینی جملات کوچه بازاری عبارتند از: پشت گوش انداختن به جای توجه نکردن. دست خالی یا دست از پا درازتر به جای ناکام. دست از سر کسی برداشتن به جای رها و خلاص کردن. چشمم آب نمی خورد به جای امیدی نیست.
۲۰)جمله ها را ساده بنویسیم تا برای مخاطب عام قابل فهم و برای مخاطب خاص جذاب باشد.
۲۱)مستقیم گویی نکنیم.
۲۲)واژه پردازی نکنیم. ساده اما عمیق بنویسیم.
۲۳)یک موضوع جزئی را کشف و پردازش کنیم. کلی گویی نکنیم.
۲۴)اجازه ندهیم متن از محدوده اصلی خارج شود. مطالعه علمی و تمرکز فکری برای پیدا کردن نکته ها و تشبیهات جدید برای انتقال به مخاطب لازم است.
۲۵)به منطق عقلانی جمله ها توجه کنیم.
۲۶)به درست بودن جمله ها توجه کنیم.
۲۷) متن باید گویا باشد. ما به عنوان نویسنده کنار متن نیستیم تا توضیح دهیم.
۲۸)به نوشته خود تعصب نداشته باشیم و اولین دست نوشته خود را به هیچ کس نشان ندهیم.
۲۹)قبل از نوشتن باید موضوع را انتخاب کنیم و در مورد پرداخت آن تصمیم بگیریم.
۳۰)کشف اولیه مهم است. اینکه دیگران بگویند چه جالب. ما تا حالا به این موضوع توجه نداشتیم. به همین سادگی!
۳۱)برای هر متن وقت بگذاریم، به بدنه اش چکش بزنیم و برای استخدام واژه ها سخت گیری نکنیم. ساده و روان بنویسیم تا نتیجه تلاش ما متنی جذاب و زیبا و در عین حال دوست داشتنی باشد.
و در آخر صمیمانه از جناب استاد اصغر عرفان که الفبای نویسندگی را به من آموختند و مرا با دنیای زیبای نوشتن آشنا کردند، تشکر می کنم.