ما معمولا در مراودات اجتماعی با ظاهر انسانها سرو کار داریم
یعنی همان چیزی را که می بینیم به ناچار قبول کرده و باور می کنیم
باطن افراد نیت و فکر و اخلاق آنهاست که قابل مشاهده نیست. پشت پرده ای است که فقط خود کارگردان از ان خبر دارد
دقیقا همان تمایزی که باید بیشتر به آن پرداخته شود تا کمتر دچار سوء تفاهم شویم
مقایسه کردن یک معضل اخلاقی است که در بیشتر موارد تبعات آن تا مدتها دامنگیر زندگی خود افراد می شود
پیامد ظاهر بین بودن
۱. پایین آمدن اعتماد به نفس
۲. احساس سرخوردگی
۳. نارضایتی از شرایط موجود
۴. خود کم بینی
۵. احساس خوشبختی نکردن
واقعا چرا؟؟؟؟
آیا غیر از این است که ما واقع بین نیستیم و با یک عینک نزدیک بین به جان زندگی شخصی خودمان افتادیم
تا زوایای داخلی زندگیمان را با وسواس و کنکاش با صفای ظاهری افراد پیرامونمان مقایسه کنیم؟
چرا به این فکر نمی کنیم که شاید فراسوی ظاهر خوش رنگ و لعاب و شادشان دنیایی پُر از اندوه و سرخوردگی باشد که ما کاملا از آن بی خبریم!
همه انسان ها نقاط قوت و ضعفی دارند
پس در کنار امتیازات و موفقیت هایی که کسب می کنند با مسائل و مشکلاتی هم روبرو می شوند و این یک امر کاملا طبیعی است
اگر تظاهر به چیزی غیر از این بکنند باید شک کنیم
چرا که ریاکارانه در اندیشه فریب اطرافیان خود و ظاهر سازی نادرست هستند که امری بسیار غیر اخلاقی است.
چاره کار چیست ؟
فقط باید کمی واقع بین باشیم. به خودمان فرصت بدهیم و داشته هایمان را لیست کنیم
چه بسا در دنیای واقعی ثروتمندتر از همه کسانی باشیم که دنیای خالی از محبت و کمبودهایشان را با بَزَک های غیر اخلاقی و ظاهر سازی افراطی به رخ می کشند.
چرا ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودمان مقایسه می کنیم؟
خیلی ساده است
ما انسان ها معمولا خودمان را خیلی خوب می شناسیم
از جزئیات شخصی و احساسات و عواطف هیجانات و نگرانی های خود آگاهیم
اما آیا در مورد دیگران هم به همین اندازه شفاف و روشن اطلاعات کافی داریم؟
مسلما نه
ما دیگران را به اندازه ای می شناسیم که خودشان از خودشان می گویند و یا می توانند بگویند
پس اطلاعات ما در مورد دیگران ناقص و محدود است
چرا که تمام قصه اشان را برای ما بازگو نمی کنند. جملات را محدود می کنند و به بزرگ نمایی مسائلی می پردازند که ما انتظار شنیدنش را داریم
ما فقط بخشی از نمایشنامه را می بینیم که به دست کارگردانی زبده طراحی شده تا مسیر نگاه ما را تغییر دهد
البته ظهور شبکه های اجتماعی هم در تقویت نگاه منفی بی تاثیر نبوده است
جای تامّل دارد!
خوب است بدانیم که هیچ کس از زوایای منفی و کمی و کاستی و نقصان زندگی شخصی اش فیلم تهیه نمی کند
عکس نمی گیرد و در بوق و کرنا نمی کند
که اگر غیر از این باشد باید به سلامت عقلی شخص شک کرد.
مقایسه کردن یک راه میانبر است برای تشدید حس حسادت و لرزاندن پایه های زندگی
یک راه اشتباه برای مطالبه ی انتظارات خودمان از طرف مقابل
نوعی لجاجت و بهانه گیری است برای مقابله با همسر!
و در یک کلام اتلاف وقت است برای دیدن فیلمی که بی شک از آن لذت هم نمی بریم
با این کار زمان و انرژی مثبتی را که می توانستیم صرف بهبود روابط خودمان بکنیم از دست داده ایم
از بار عاطفی زندگیمان کاسته و تیشه به ریشه زندگی خود زده ایم
همه انسان ها در دایره روابط تعریف شدهء زندگی شان با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند
دور از ذهن به نظر می رسد که فکر کنیم
همیشه شرایط زندگی برای همه به غیر از ما بر وفق مراد است
لزوما آن چیزی را که ما با چشم سر می بینیم
وضعیت مطلق و تمام زوایای زندگی افراد نیست!
چرا فکر می کنیم آدمهای متمول و پولدار لزوما خوشبخت هستند؟
البته پول شاید آسایش نسبی و ظاهری ما را تامین کند اما آرامش روح و روان ما را هرگز
پول میزان مناسبی برای سنجش افکار آزار دهنده، روحیات ناارام، خُلقیّات و منویّات پنهان افراد نیست.
پول زیاد سلامتی به دنبال ندارد.
بیماری هم مثل مرگ ممکن است گریبان هر کس را بگیرد و اگر ناعلاج باشد، فرقی نمی کند غنی یا فقیر باشیم
مقصد همه یک جاست
راه نجات کدام است؟
مقایسه نکردن ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خودمان و قانع بودن به داشته هایمان
و البته شکر گزار بودن به آنچه حکمت خداوند برای ما تدبیر کرده و بی شک مصلحت ما نیز در نظر گرفته شده است
آستین ها را بالا بزنیم
خودمان برای ساختن رویاهایمان تلاش کنیم
رؤیاهایمان را بسازیم
به بالا نگاه کنیم و با تلاش و پشتکار بدون حبّ و بغض از نردبان ترقی بالا برویم
و بیش از حد به چشم سر برای دیدن زیباییهای ظاهری افراد اعتماد نکنیم که جذاب و فریبنده است
حرف آخر
آنچه واقعیت زندگی است پشت پرده سینماست و از نگاه من و شما به حد کافی دور و غیر قابل دسترس
پس جای دوری نمی رود اگر دیدنی های پیرامون خود را با کمی مکث و البته تامل بر باور خود حک کنیم!