کلمهها مثل توپ بسکتبالی که تا لب حلقه رفته و پایین نمیافتند در گلویم گیر کردهاند. انگار از تکاپوی نوشتن افتادهام. نمیدانم اسمش چیست ولی حدود یک ماه است که یک دل سیر ننوشتهام. دل پیچه دارم. دلم از درد به خودش میپیچد انگار دستی به عمد در دلم رخت میشوید تا قراری برای نوشتن …