بعد مدتها رفتم سراغ دفتر شکر گزاری و یه سری بهش زدم. خیلی وقت بود که از حاشیه ذهنم پاک شده بود، نه اینکه موردی برای شکرگزاری نداشتم نه…. فقط این ذهنیت و این باور و این مدل یادآوری تو ترافیک و هرجومرج و شلم شوربای ذهنم گموگور شده بود. نمینوشتم اما حواسم …