یکی دو هفتهی اخیر اینقدر فراز و فرود، تلخی و شیرینی و حسوحال متفاوت تجربه کردم که فکر میکنم به اندازهی روزهایی که از خدا عمر طلب دارم، بزرگ شدم و دیگه لازم نیست غصهی ندیدن، نشنیدن، نرفتن، نداشتن و حتی تصویر کردن رو تو قاموس دلم ثبت کنم. کنار همهی غصهها و دردها، …
ادامه ی نوشته چشمای بارانی