امروز که زیارت عاشورا میخوندم حال دلم جور دیگهای بود. با بقیهی روزها تومنی صدشاهی توفیر داشت. از اول تا آخرش شونههام لرزید و صدای هقهق گریههام قطع نشد. محرّم و دل سپردن به روضههای قدیمی و غرق شدن تو حال و هوایی که مطمئنم تجربهاش کردید. به خودم که اومدم سیاه پوشیده بودم …
ادامه ی نوشته روضه خانگی